دانلود رمان قلب آهنی
داستان در مورد بخت و طالع سه دختر جوان می باشد که با ورود به دانشگاه و اجتماع زندگی آنها تغییر می کند.
دخترانی از جنس آرامش و شیطنت های کودکانه
دخترانی که با تغییراتی در زندگیشان به زیبایی های زندگی پی می ببرند.
هر کدام در پی جستجو کردن و یافتن راهی برای خارج کردن زندگی خود از یکنواختی های تلخ و خسته کننده اند.پس با هم ببینیم که عشق، تنفر، بی اعتمادی، با شخصیت های رمان ما چه کار خواهد کرد…
قسمتی از متن:
خواب بودم که با صدای جیغ و داد
زینب از خواب شیرینم پریدم. با ترس روی تخت نیم خیز شدم و به اطرافم با ترس نگاه میکردم.
زینب : فاطی ذلیل شده پاشو دیگه از
کلاس جا موندم. صد بار میگم صبح تا شب نشین به حرف زدن با زهرا. تو که انقدر خوابت
سنگینه ، پس چرا تا نصف شب بیدار میمونی. اه پاشو دیگه .
*اوه خدا به خیر کنه. باز صبح شد و این اجی دیوونه من شروع کرد داد و بیداد کردن. الحق که
اعتباری داره که ازش حساب میبریم.
باید داستان جالبی باشه جیگر